من می نویسم

زندگی بر لبان من مهر خاموشی زد و اکنون تنها انگشتانم توان چکاندن آخرین لکه های احساس را بر حجم سفید کاغذ دارند...

من می نویسم

زندگی بر لبان من مهر خاموشی زد و اکنون تنها انگشتانم توان چکاندن آخرین لکه های احساس را بر حجم سفید کاغذ دارند...

چشمهایش

  

 

ناگفته هایت را پشت چشمهایت پنهان کرده ای 

بی خبر از اینکه 

چشمها آنها را فریاد می کنند...