من می نویسم

زندگی بر لبان من مهر خاموشی زد و اکنون تنها انگشتانم توان چکاندن آخرین لکه های احساس را بر حجم سفید کاغذ دارند...

من می نویسم

زندگی بر لبان من مهر خاموشی زد و اکنون تنها انگشتانم توان چکاندن آخرین لکه های احساس را بر حجم سفید کاغذ دارند...

 

 

 

 

نفس زمان در حجم زندگی ام می دمد

پوسته تنهایی ام نازکتر می شود گاهی

دل خوشم به قلبی که ضربانش با احساسم هماهنگ شده!

همین...

 

نظرات 15 + ارسال نظر
تیگلاط 20 آذر 1385 ساعت 01:55 ق.ظ http://tiglath.ir

کافی‌ست...

ستاره 20 آذر 1385 ساعت 01:58 ق.ظ http://setareh-banoo.blogsky.com

سلام دوست عزیز
وبلاگت خیلی قشنگه
برات ارزوی موفقیت می کنم.خوشحال میشم به منم سر بزنی.راستی اشکالی نداره لینکت کنم؟ خبرشو بده لطفا

عطیه مهربون- جودی آبوت 20 آذر 1385 ساعت 11:28 ق.ظ

خوب که نگاه کنی دلخوشیت کامل تر هم می شود
شاید نبض زمان او در سینه تو می نپد خواهری نه ؟‌:)

شهرام 20 آذر 1385 ساعت 07:44 ب.ظ

سلام

همینم خیلی خوبه .......عالیه ...

مریم 22 آذر 1385 ساعت 09:29 ق.ظ

قدر احساست را خواهد فهمید ...می دانم.

سلام گلم
خدایا شکر امیدوارم حست جاودانه باشه برای همیشه

ورونیکا 23 آذر 1385 ساعت 10:55 ب.ظ http://veronika.blogsky.com

خوبه هنوز هم جای امیدواری هست ...خوش بینیت قابل تقدیردوست من

آزی 24 آذر 1385 ساعت 09:25 ق.ظ http://shoghe-parvaz.persianblog.com

چه خوب

پسرک تنها 25 آذر 1385 ساعت 11:46 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

تنهایی رو بذار واسه ما

مرد قبیله 26 آذر 1385 ساعت 07:11 ق.ظ

سلام
خوب هستین عادله خانوم عزیز
ببخشید که بهت نزدم
واقعآ خجالت میکشم بیام اینجا چون بی معرفتی از ما بوده و نیومدم به وبلاگ زیباتون سر بزنم
امیدوارم که ما رو بخشیده باشی
موفق باشی
یا هو

passion 27 آذر 1385 ساعت 02:26 ق.ظ http://www.gedichte-m.blogspot.com

درود بر عادله گرامی

بسیار زیبا بود . و همخوانی سروده هایت با موسیقی زیبای
(( لورنا مک کنت )) ، شور دیگری را در آدمی زنده می کند

در اوج باشی . تا ابد

سیب ترش 27 آذر 1385 ساعت 08:46 ق.ظ http://www.seebetorsh.persianblog.com

بیشتر از این حرفهاست داری کم لطفی میکنی...
موفق باشی.

جیران 28 آذر 1385 ساعت 12:43 ق.ظ http://hoo786.persianblog.com

همین ؟
به همین راحتی ، همین ؟
کجایی تو ؟!

ساسا 1 دی 1385 ساعت 06:27 ب.ظ http://sasa661.blogfa.com

چرا باید حرفات و دوباره باور کنم؟
چرا باید عمرم و با دروغات سر کنم؟
ازم نخواه قلبم و از این عاشق تر کنم...
وقتی گفتی دوسم داری
آسمونو با تو پیدا کردم
آسمون و ازم گرفتی
حالا دنبال خودم میگردم...
خوب میدونی قلب من
با اشاره میشکنه
خوب میدونی عشق تو
تا ابد سهم منه
ولی حالا باید بری
دیگه وقت رفتنه.......

ساسا 1 دی 1385 ساعت 06:28 ب.ظ

لینک شدی رفیق بی اجازه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد